فرخنده میلاد با سعادت ثامن الحجج حضرت رضا علیه السلام مبارکباد
۱۵۰۴ بازدید
عاشقان عیدتان مبارکباد
فرخنده میلاد با سعادت ثامن الحجج حضرت رضا علیه السلام مبارکباد
ارسال شده در اخبار

بعثه مقام معظم رهبری خراسان رضوی

 خجسته میلاد با سعادت شمس الشموس و انیس النفوس ، امام الرئوف حضرت ابالحسن علی ابن موسی الرضا علیه السلام را به همه ارادتمندان بارگاه کریمانه اهل بیت علیهم السلام خاصه خادمان چرخه حج و زیارت تبریک و تهنیت عرض می نماید

تولد امام :

حضرت رضا (علیه السلام ) در یازدهم ذیقعده‌الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که :" هنگامی‌که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم, صدای تسبیح و تمجید حق تعالی وذکر " لااله‌الاالله " رااز شکم خود می‌شنیدم, اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی بگوش نمی رسید. هنگامی‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت" 

نظیر این واقعه, هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است, از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد, در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است.

زندگی امام در مدینه :

حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می پرداختنند. مردم مدینه نیز بسیار امام را دوست می داشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می نگریستند.تا قبل ازاین سفر با اینکه امام بیشترسالهای عمرش را درمدینه گذرانده بود, اما درسراسرمملکت اسلامی پِیروان بسیاری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند.

امام در گفتگویی که با مامون درباره ولایت عهدی داشتند، در این باره این گونه می فرمایند:" همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود واگرازکوچه های شهر مدینه عبورمی کردم, عزیرتراز من کسی نبود . مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می آوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او ر ا برآورده سازم, مگر اینکه این کار را انجام می دادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من مى نگریستند ".

امامت حضرت رضا (علیه السلام ) :

امامت و وصایت حضرت رضا (علیه السلام ) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان و رسول اکرم (صلی الله وعلیه واله )اعلام شده بود. به خصوص امام کاظم (علیه السلام ) بارها در حضور مردم ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرفی کرده بودند که به نمونه‌ای از آنها اشاره می‌نمائیم.

یکی از یاران امام موسی کاظم (علیه السلام ) می‌گوید:" ما شصت نفر بودیم که موسی بن‌جعفر به جمع ما وارد شد و دست فرزندش علی در دست او بود. فرمود :" آیا می‌دانید من کیستم ؟" گفتم:" تو آقا و بزرگ ما هستی". فرمود :" نام و لقب من را بگوئید". گفتم :" شما موسی بن جعفر بن محمد هستید ". فرمود :" این که با من است کیست ؟" گفتم :" علی بن موسی بن جعفر". فرمود :" پس شهادت دهید او در زندگانی من وکیل من است و بعد از مرگ من وصی من می باشد"    در حدیث مشهوری نیزکه جابر از قول نبى ‌اکرم نقل می‌کند امام رضا (علیه السلام ) به عنوان هشتمین امام و وصی پیامبر معرفی شده‌اند. امام صادق (علیه السلام ) نیز مکرر به امام کاظم می‌فرمودند که "عالم‌ آل‌محمد از فرزندان تو است و او وصی بعد از تو می‌باشد".

اوضاع سیاسی :

مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که می‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد :

1- ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون.

2- پنج سال بعد از‌ آن که مقارن با خلافت امین بود.

3- پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.

خلاق و منش امام:

خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونه ای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب تواضع و مهربانی رفتار می کرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمی نمود.

یکی از یاران امام می گوید:" هیچ گاه ندیدم که امام رضا (علیه السلام) در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی فرمود. هرگز ندیدم به کسی ازخدمتکارانش بدگوئی کند.  خنده او قهقه نبود بلکه تبسم می فرمود. چون سفره غذا به میان می آمد, همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش می نشاند و آنان همراه با امام غذا می خوردند. شبها کم می خوابید و بسیاری از شبها را به عبادت می گذراند. بسیار روزه می گرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمی کرد. کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شبهای تاریک, مخفیانه به فقرا کمک می کرد". یکی دیگر از یاران ایشان می گوید:" فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود, اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت می کرد ،  خود را می آراست (لباسهای خوب و متعارف می پوشید). شبی امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ ایرادی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، اما امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود:" ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی گیریم"

شخصی به امام عرض کرد:" به خدا سوگند هیچکس در روی زمین ازجهت برتری و شرافت اجداد، به شما نمی رسد". امام فرمودند:" تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت". (8)

مردی از اهالی بلخ می گوید:" در سفر خراسان با امام رضا( علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگذران حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ایشان غذا بخورند. من به امام عرض کردم:" فدایت شوم بهتر است اینان بر سفره ای جداگانه بنشینند".امام فرمود:" ساکت باش, پروردگار همه یکی است. پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است". 

یاسر، خادم حضرت می گوید: "امام رضا (علیه السلام) به ما فرموده بود:" اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما مشغول غذا خوردن بودید بر نخیزید تا غذایتان تمام شود:، به همین جهت بسیار اتفاق می افتاد که امام ما را صدا می کرد و در پاسخ او می گفتند:" به غذا خوردن مشغولند" و آن گرامی می فرمود: "بگذارید غذایشان تمام شود"

یکبار غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت:" من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. ازحج بازگشته ام و خرجی راه را تمام کرده ام اگر مایلید مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند مانده ام". امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت واز پشت در دست خویش را بیرون آورد و فرمود:" این دویست دینار را بگیر و توشه راه کن و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه دهی".

آن شخص نیز دینار ها را گرفت و رفت. از امام پرسیدند:" چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینار ها نبیند؟" فرمود:" تا شرمندگی نیاز و سوال را در او نبینم ".

ختصری از کلمات حکمت‌آمیز امام :     

امام فرمودند : "دوست هرکس عقل اوست و دشمن هرکس جهل و نادانی و حماقت است".  

امام فرمودند : "علم و دانش همانند گنجی می‌ماند که کلید آن سئوال است، پس بپرسید. خداوند شما را رحمت کند زیرا در این امرچهار طایفه دارای اجر می‌باشند :

1- سئوال کننده 
2- آموزنده  
3- شنونده
4- پاسخ دهنده "

امام فرمودند :" مهرورزی و دوستی با مردم نصف عقل است".

امام فرمودند :"چیزی نیست که چشمانت آنرا  بنگرد مگر آنکه در آن پند و اندرزی است".

امام فرمودند :"  نظافت و پاکیزگی از اخلاق پیامبران است".

کلیه حقوق این سایت متعلق به نمایندگی بعثه مقام معظم رهبری در خراسان رضوی می باشد
در حال بارگذاری